یلدا؛ شبی به بلندای آیین و سنتهای کهن ایرانی
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۶۴۸۶۳
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز زنجان ؛ «یلدا»، نام دیگر «شب چلّه» است که ایرانیان این نام را برای بلندترین شب سال انتخاب کرده اند که به رسم پیشینیان خود، در خانه بزرگتر خانواده و یا فامیل دور هم جمع میشوند.
«یلدا» به معنای میلاد است و بسیاری از پژوهشگران، «یلدا» را زمان زایش خورشید یا ایزد مهر در انقلاب زمستانی میدانند و درواقع، در ایران باستان، جشنی تحت عنوان یلدا وجود نداشته؛ به طوری که در متنهای باستانی ایرانی واژه یلدا دیده نشده است و در مقابل، آنها برای انقلاب زمستانی و تغییر فصل، جشن میگرفتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
معنای لغوی یلدا ارتباطی با منشأ این مراسم اصیل ندارد و درواقع، از متون ادبی به زبان روزمره عامه مردم ورود پیدا کرده است و در دوره اسلامی به مراسمی گفته میشد که از دوران کهن در زمان انقلاب زمستانی برگزار میشد و به نامهایی مثل آذرجشن و شب چلّه معروف بود.
گفته شده است مردم در گذشته، در جشنی تحت عنوان آذرجشن و جشن آتش در خانههای مردم در آغاز زمستان بود؛ به طوری که آنها در خانههای خود آتشهای بزرگ روشن کرده و خداوند مهربان را ستایش میکردند و دور هم جمع میشدند و به شادی میپرداختند و خوراکی میخوردند.
مردم عقیده داشتند که آتش روشن کردن برای برطرف شدن سرما و خشکی زمستان است و گرمای آن، سختیها و زیان را از گیاهان دور میکند و به نظر میرسد که خوراکیهایی با طبع گرم مصرف میکردند تا از گزند سرما محافظت شوند.
تفأل زدن در شب چلّه باستانی و آذرجشن
همان طور که شواهد تاریخی و مردم نگارانه نشان میدهند زمان تغییر فصل، زمان خوبی برای تفأل و پیش گویی نزد ایرانیها بوده است و به همین دلیل، احتمالاً در شب چلّه باستانی و آذرجشن، رسم تفأل زدن وجود داشته و این رسمهای دیرینه تا به امروز همچنان برقرار هستند و در این میان، شاید مراسم شب چلّه اصفهان و ملایر قدیم که به نام «چله زری» معروف است، نام باستانی این جشن را در خود داشته باشد.
دلایل جایگزین شدن واژههای «یلدا» و «شب چلّه» به جای «آذرجشن» را میتوان تغییر ذائقه فرهنگی ایرانیان و کنار رفتن آتش خانگی از کانون این جشن مطرح کرد.
پیشینیان از دیرباز شب چلّه را تا صبح بیدار بودند و به شادی و جشن میگذراندند و دور سفرههایی از خوراکیهایی متنوع مینشستند و این شب بلند را به عشق و مهربانی سپری میکردند.
اگرچه شب یلدا در تمامی این سالها با تغییراتی همراه بوده، اما در مناطق مختلف کشور با سنتهای خاص خود مورد توجه است.
دور هم جمع شدن در خانه بزرگ خانواده یا فامیل، تفأل به حافظ، خواندن شعر و شاهنامه و داستان، خوردن شیرینی، میوه، آجیل و انواع تنقلات از جمله مواردی است که در این شب طولانی انجام میشود و یلدا، آیینی ملی است که کنار هم بودن خانوادهها در آن باعث تحکیم هرچه بیشتر پیوندهای خانوادگی و حفظ روابط خویشاوندی میشود که سنتی الهی است.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه: شب چل ه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۶۴۸۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عرضه دو تک نگاری خبرنگار ایرانی از افغانستان در نمایشگاه کتاب
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «سفر به نیمه دیگر خود» نوشته علی نورآبادی خبرنگار و پژوهشگر به تازگی توسط نشر صاد منتشر شده و در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می شود. این کتاب شامل دو تک نگاری درباره افغانستان است. همچنین یک سفرنامه تصویری نیز در کتاب آمده است.
نورآبادی درباره چگونگی نوشتن است کتاب می گوید: سفر نخست من به افغانستان در آذر ۱۳۸۵ بعد از سقوط حکومت طالبان بدست مجاهدان بود. این سفر کاملاً شخصی و زمینی و به مدت ۱۲ روز بود. اما سفر دوم در اسفند ۱۳۹۲ بود. این بار سفر ما کاملاً رسمی و دولتی بود و به همراه هیئتی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به دعوت مسئولان فرهنگی افغانستان عازم این کشور شدیم.
این خبرنگار با اشاره به سابقه آشنایی خود با افغانستان، این توضیح را دارد: نخستین آشنایی جدی من با افغانستان در دوره دانشجویی بود. نمیدانم کتاب «پیاده آمده بودم»، مجموعه اشعار محمدکاظم کاظمی چگونه به دستم رسیده بود اما شعرهایش به شدت به دلم نشسته و بسیاری از آنها را حفظ کرده بودم. اشعار آن با فضای بعد از جنگ و دهه ۱۳۷۰ همخوانی زیادی داشت و از آنها در نمایشگاه ها و نشریات دانشجویی استفاده میکردیم. البته در آن زمان نمی دانستم محمدکاظم کاظمی افغانستانی است، این را بعداً فهمیدم و شگفت زده شدم و با نگاه تازه ای کتاب و دیگر اشعار او را خواندم. همین کتاب، نقطه آغاز جستجوی بیشتر من درباره افغانستان شد. در این جستجوها کتاب «برچه های سرخ، کوچه های سبز» به دستم افتاد. مطالعه این کتاب که شامل یادداشتهای سفر رضا برجی به افغانستان در بحبوحه جنگ های داخلی است، علاقه ام به این کشور را دو چندان کرد. در مقدمه کتاب تحلیلی کوتاه و چند صفحه ای از تاریخ معاصر افغانسان به ویژه بعد از سر کار آمدن طالبان آمده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
«افغانستان کشوری ساده و بدوی اما با مسایلی سخت است. شاید سختی آن در همین سادگی و بدویت بیش از حد آن باشد. ابر قدرت ها که قدرت خود را در ماشین جنگی سنگین و پیچیده می بینند، به اشتباه خیال میکنند به راحتی می توانند چند روزه افغانستان را تسخیر کنند اما خود به تسخیر آن بدویت در می آیند. اکنون افغانستان است و طالبان. و اولین اولویت طالبان امروز، کسب مقبولیت داخلی و مشروعیت بین المللی است. طالبان تشنه به رسمیت شناخته شدن از سوی دیگر کشورهاست اما هنوز هیچ کشوری طالبان را به رسمیت نشناخته است. طالبان هنوز پدیده ای ناشناخته است و قضاوت درباره این گروه زود است. طالبان، مشارکت سیاسی همه گروهها و اقوام را در ساختار قدرت آینده افغانستان وعده داده است، باید منتظر ماند و دید. و اما مردم خوشحالند و نگران؛ خوشحال از رفتن متجاوزان و برقراری امنیت و نگران از آینده. مردم، مضطربند و منتظر؛ مضطرب از بلاتکلیفی و منتظر که چه خواهد شد؟»
این کتاب با قیمت ۲۸۹ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر 6095035 فاطمه میرزا جعفری